عقلانیتِ سنت در تقابل با مدرنیته‌ی غیرعقلانی

زمان مطالعه: 4 دقیقه |

معمار حکیم

قدیم‌ترها پیش از آنکه دانشگاه‌ها و مدارس معماری در ایران پدید بیایند، معماری شغلی بود که همچون خیاطی و نانوایی و درودگری، شاگردانش به دست اساتید خبره در محیط کارگاهی تربیت می‌شدند. سالیان سال شاگردی می‌کردند و در نهایت که عمری را به کارگری و یادگیری علوم و فنون و حکمت سپری نمودند، خود به درجه استادی می‌رسیدند و سپس می‌توانستند ساختمانی را به صورت مستقل بسازند. استاد معمار می‌توانست همه چیز بنا را خود طراحی و محاسبه کند و سپس بسازد. شهرها هم کوچک بود و مردم یکدیگر را می‌شناختند. ضمنا پارادایم‌های خاصی که فرهنگ را شکل داده بود اجازه تخطی از قوانین اجتماعی را به کسی نمی‌داد.

یزد میبد یزد طراحی اقلیمی مصالح بومی معماری سنتی معماری عقلانی
نمایی از شهر میبد یزد- مصالح بوم آورد و سقفهای گنبدی شکل بلند، مربوط به طراحی اقلیمی است

درست‌کاری، خداشناسی، میهن‌پرستی، دین‌داری، حیاء، دوام و … معماران و صنعت‌گران را بر آن می‌داشت تا کار خوب کرده و خوب هم کار کنند. معمار می‌بایست حکیم می‌بود، ادبیات می‌دانست، به قرآن و اشعار عرفا مسلط می‌بود، علم اعداد را می‌دانست، هندسه بلد می‌بود، به آهنگری و گچ کاری و آجرسازی و کاشی‌کاری مسلط می‌بود، شیمی و فیزیک می‌دانست و مرمت‌گر می‌بود و عملا با تمام این علوم و بیش از آن درگیر بود تا می‌توانست بنایی بادوام بسازد که چندین نسل بعد از خودش هم از آن بنا استفاده کنند.

بومی‌گرایی

به دلیل محدودیت‌های حمل و نقل در گذشته از مصالح بوم‌آورد استفاده می‌شد. ضمن اینکه خصوصیات اقلیمی یک شهر یا روستا نوعی معماری خاص همان اقلیم را طلب می‌کرد. نوعی بنا که به انرژی های فسیلی و لوله کشی‌های بلند و پرهزینه شهری و بین شهری و بین کشوری، نیازی نداشته باشد. مثلا در شهرهای کویری برای گریز از گزند آفتاب و به جهت سایه‌اندازی، کوچه‌ها باریک و دیوارها بلند ساخته می‌شدند. این گرمای سوزناک در سایه می‌شکست. یا مثلا در گرمای غیرقابل تحمل جنوب ایران، مکانی در زیر زمین تعبیه می‌شد به اسم “شوادان” که خنک بود و گاهی اختلاف دمای خارج ساختمان و داخل “شوادان” به ۳۰ الی ۴۰ درجه سانتی‌گراد می‌رسید. این را بگذارید کنار رطوبت دل‌پذیر قلب زمین و بوی خاک، در گرمای خشک کویرهای مرکزی ایران. البته این در جنوب هم رایج بود، که باز همان شرجی ناراحت‌کننده هوا در دل “شوادان” کنترل می‌شد و در اقلیمی دیگر از ایران، در سرمایی درست عکس آنچه در کویر جریان دارد؛ روستاهایی ساخته می‌شدند که معماری خانه‌هایشان، به جهت حفظ دمای درون و محافظت از سرمای استخوان سوز بیرون بنا، کم‌ترین عبور و مرور هوا را ممکن می‌ساخت. همین معماری با خلق‌و‌خو، نوع پوشش، نوع تغذیه و پارادایم‌های فرهنگی جوامع عجین شده بود.

خانه های روستایی در کندوان
نمایی از خانه‌های روستایی کندوان واقع در غرب ایران

یکسان‌سازی در معماری

فرهنگ مقوله‌ایست که باعث یک دست شدن و اعتماد پذیری مردم یک خطه و جامعه می‌شود. در عصر مدرن و پسامدرن، یعنی پس از جنگ جهانی دوم که بسیاری از مردم بی‌خانمان شده بودند، نوعی از ساختمان‌سازی شکل گرفت که بتواند آن حجم از بی‌خانمانی را کنترل کرده و برای مردم سرپناه بسازد. لذا معماری کردن، معنای اقلیمی خود را از دست داد و به‌جای معماری عقلانی مدلی از ساختمان‌سازی شکل گرفت که به همه دنیا تسرّی پیدا کرد.

ویرانه‌های جنگ جهانی دوم
تخریب خانه ها در جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم ویرانه‌های زیادی بر جای گذاشت

ایران هم از این تغییرات بی‌نصیب نماند. رفته رفته با تشکیل دانشگاه و دانشکده‌های هنر و معماری، معماری سنتی جای خود را به علوم مدرن ساخت‌و‌ساز و طراحی شهری و ساختمانی داد که فاقد ارزش‌های فرهنگی و ناقض پارادایم‌های فکری مردم خطه‌های گوناگون ایران زمین بود. پس بدون در نظر گرفتن گستره علمی و اعتقادی مردم، علم و تکنولوژی جدیدی مبتنی بر پارادایم‌های فکری، فلسفی و فرهنگی غرب که بنیان‌گذار این نوع از معماری بودند، وارد ایران شد و زندگی مردم را تحت تاثیر خود قرار داد.

مجتمع هابیتاسیون- کوربوزیه

چرا که پیش از آن مردم هر سرزمین، بناهای‌شان را مطابق با روش زندگی خود طراحی کرده و می‌ساختند. حال اینکه علم و تکنولوژی جدید آمده بود تا مردم را با خودش همگام کند. پارادایم های آن‌ها را زیر پا بگذارد و پارادایم‌های جدیدی را به آن‌ها تحمیل کند. هرچند این تحمیل نرم و نامحسوس صورت بگیرد. به اسم نوگرایی، درون‌گرایی را که به اقلیم و فرهنگ ایران زمین وابسته است، از بین ببرد و فضاها را برون‌گرا کند. دوام چندصدساله را از بنا بگیرد و عمر مفید بنا را به بیست‌و‌پنج و در بهترین حالت به هفتاد سال برساند و به تبع آن تبرج و مصرف‌گرایی را رواج دهد. حتی برای مشروعیت و ماندگاری خود، قوانین و مقرراتی تنظیم و تصویب کند که مردم وادار به رعایت آن‌ها شوند. علوم انسانی و اسلامی و الهی هزاران ساله را دور بریزد و فرهنگ غربی را جایگزین آن گرداند و نامش را تجدد بگذارد. خشونت مدرنیته را زیبا و کارامد نشان داده و برعکس، حلاوت و کارامدی و حکمت و زیبایی سنتی را عقب مانده جلوه دهد.

معماری اسلامی ایرانی
معماری ایرانی با رویکرد الهی جای خود را به فرهنگ غربی داده است

یکسان‌سازی فرهنگی

ساختمان برای اجتماعات گوناگون، به مثابه لباس است بر تن مردم. همین تغییرات، منجر به تغییر پوشش مردم نیز شد و همگام با آن موسیقی‌ها نیز عوض شدند. مشاغل، رقص‌ها، لباس‌ها و غذاهای محلی و سنتی مشتری‌های خود را از کم‌کم از دست دادند و مردم مشتری تغییرات موزی غربی شدند. تغییراتی که لااقل ۳۰۰ سال برای نهادینه شدنشان برنامه‌ریزی شده بود…. بخشی از این هجوم فرهنگی را در مقاله‌های بعدی ارائه می‌کنیم.

لباس شبیه معماری
طراحی معماری شبیه لباس
ساختمان برای اجتماعات گوناگون، به مثابه لباس است بر تن مردم. همین تغییرات، منجر به تغییر نگاه و پوشش مردم نیز شد

عقلانیتِ سنت در تقابل با مدرنیته‌ی غیرعقلانی

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *