تُخْرِبُ مَا یَبْقَى وَ تَعْمُرُ فَانِیاًفَلاَ ذَاکَ مَعْمُورٌ وَ لاَ ذَاکَ عَامِرٌوَ هَلْ لَکَ إِنْ وَافَاکَ حَتْفُکَ بَغْتَهًفَلَمْ تَکْتَسِبْ خَیْراً لَدَى اَللَّهِ عَاذِرٌ

«آنچه را که باقى مى‌ماند، ویران مى‌کنى و آنچه را که فانى است، عمران مى‌کنى و هیچ کدامش آباد نیست.آیا اندیشیده‌اى اگر مرگت ناگهانى فرا رسد و هیچ خیرى که در پیشگاه خدا عذرخواه تو باشد بدست نیاورده‌اى» – امام سجاد علیه السلام (روضه الواعظین جلد ۲ – ص ۴۲۱)

اساسا انسان چرا عمران و معماری می‌کند؟

 عمران بر وزن  فعلان از ریشه (ع م ر) در لغت به معنای آبادانی است. مفهوم آبادانی، مفهومی فراتر از سکونت، مسکن، نزول و منزل است. هر جایی که مجموعه بناهای مصنوع دست انسان وجود داشته باشد، به آن آبادانی می‌گویند. شاید بتوان این‌گونه بیان کرد که آبادانی بستر زیست انسان است. اما سخن گفتن در مورد چرایی عمران، سخن گفتن در مورد چرایی اختیار است.  اگر بنا باشد در حوزه‌ی نظری به بحث چرایی عمران و معماری پرداخته شود، می‌توان این چرایی را در سه حوزه اصلی تبیین کرد:

۱- مختار بودن  و توانایی تسخیر طبیعت عطف به اختیار خود

 2- یکجا نشینی

 3- اجتماعی بودن

  انسان به این سه دلیل اقدام به عمران می‌کند. که در ادامه بصورت مشروح به هر یک از موارد پرداخته می‌شود.

اختیار و نیاز به تسخیر

انسان ذاتا موجودی نیازمند است و برای تامین نیاز خود به تسخیر و عمران محیط پیرامون می‌پردازد. حجم این نیازها به حجم تسخیر محیط پیرامون می‌انجامد؛ چرا که عطف به رفع نیازهایش باید از طبیعت بهره بیشتری ببرد و اساسا از آنجایی که او مختار است بدیهی است که توانایی این بهروری به میزان دلخواه از طبیعت را نیز خواهد داشت. لذا میزان تسخیر انسان با نیازهای او ارتباط مستقیم دارد از همین رو بایستی بتوان نیازهای انسانی را تفکیک کرد. دلیل تفکیک نیازهای او ابتدا پی بردن به سرمنشا و چرایی بوجود آمدن آن نیاز است و سپس  تشخیص و تعیین صدق یا کذب بودن و نتیجتا حق یا باطل بودن آن نیازها می‌باشد.

یک‌جانشینی انسان

از مهمترین دلایل پیچیده شدن معماری و علت عمران، یک‌جانشینی انسان است. آنچه منجر به یک‌جانشینی بشر می‌شود، سلسله کارها و اعمال تکراری او در طول روز است که در نقطه‌ای تکراری انجام می‌پذیرد و زمانی که بناست کاری تکرار شود به جهت سهولت برای آن امر توسط انسان مختار ابزار ساخته می‌شود. لذا می‌توان نتیجه گرفت؛ نیازهای روزانه جامعه به علت یکجانشینی انسان به معماری و عمران رسیده است.

اجتماعی بودن انسان

اساسا انسان موجودی اجتماعیست و از آنجایی که عالم موجود عالم نیاز است، مسئله‌ی اجتماعی بودن و خانواده‌محوری همواره برای او مطرح می‌باشد. نیازمند بودن انسان به خودی خود باعث شکل گیری روابط است و روابط نیز ذیل تسخیر تعریف می‌شود که منجر به رفع نیازهای مردم یک اجتماع  همچون نیاز به مسکن می‌شود. لذا اجتماعی بودن را می‌توان علت ایجاد مسکن برای خانواده و شهر  برای تامین نیاز خانواده‌های مستقر در یک نقطه دانست.

چرایی عمران توسط بشر تلاش شد تا توسط این سه مولفه تبیین شود. اما می‌توان با وادی متفاوت و تغییر شیوه پاسخ، به چرایی عمران پاسخ‌های متفاوتی داد. برای این منظور باید پرسید، هدف از عمران چیست.

مقصد کجاست؟

آیا پیشرفت در عمران و معماری به معنای توسعه و استحکام بخشی و دقت در جزئیات باعث تعالی یک تمدن است؟

بنا بر آنچه از روایات آخرالزمانی موجود است، شیوه عمران پیش از ظهور در کنار دنیاپرستی و اسراف تفسیر شده و از خانه‌های مرتفع و مستحکم و زینت شده نام برده می‌شود. اما پس از ظهور آبادانی و عمران عمومی است که در جهان توسعه می‌یابد.

پس از انقلاب بزرگ فرانسه زمانی که انسان از آسمان جدا شد و از پوزیتیویسم به امانیسم رسید، نوعی کفرکیشی جدید یا نئوپاگانیسم را به ارمغان آورد که در برون داد آن  انسان خود را از موجودی هاجر به ساکن تعبیر می‌کند. بعبارتی دیگر از محل گذر به محل جایزه و تنها محل موجود تعریف می‌کند و دقیقا در چنین نقطه‌ای وعطف به چنین تعریفی حجم معماری امروزی و دقت به جزییات آن توجیه می‌یابد. برخلاف انسان هاجر، آنچه برای انسان ساکن ارزش و ملاک قرار می‌گیرد؛ حال حاضر او و توجه مادی است. در چنین جامعه‌ای بدیهی است که امور مختلف از قبیل تعلیم و تربیت، علم و پژوهش، فناوری، سیاست و… به جهتی حرکت خواهند کرد که جامعه آن مورد را هدف و غایت خود درنظر گرفته است.

جامعه به مثابه انسان شخصیت و مفهومی را حمل می‌کند که این شخصیت درگذر یک یا چند سده طی ذره ذره رفتارهای صحیح یا غلط، شاکله آن جامعه را تشکیل می‌دهد و یک جامعه به سمتی حرکت خواهد کرد که مردم جامعه به آن هدف فکر می‌کنند و رویاسازی می‌کنند. لذا می‌توان گفت جامعه توان انتخاب دارد که آیا معماری و عمران او صرفا در حوزه متریالیستی و مادی گرایانه حرکت کند یا خیر! چرا که در جامعه ای با مبنا و نگاه مادی‌گرایانه در معماری، اقتصاد، سیاست و… زیبایی دنیا و بقا در دنیا مطرح می‌شود و لاجرم چنین جامعه‌ای برای قشر مرفه کالای لوکس با جزییات دقیق و بالا پدید خواهد آورد. و به نوعی مصرف‌گرایی بدون توجه به کارکردها و چرایی‌ها مطرح می‌شود و خارج شدن از کارکردها و صرفا لوکس و پرجزئیات بودن یک کالا از نشانه‌های فساد و افول یک جامعه است.

تاثیر یک‌جانشینی فلسفی بر یک‌جانشینی محیطی

از طرفی اگر یک‌جانشینی را یک بار محیطی و یک بار از منظر فلسفی بررسی کنیم متوجه خواهیم شد، آنچه مخرب است و باعث می‌شود یک‌جانشینی محیطی به انباشت عمران منجر شود، یک‌جانشینی فلسفی است بعبارتی در یک‌جانشینی فلسفی جامعه افراد را دعوت به تمرکز بر زمان حال حاضر می‌کند و غایتی برای انسان بعد از زندگی زمینی درنظر نمی‌گیرد و بدین صورت زمانی که تمرکز و دقت بر زمان حال برود توسعه مادی معنا می‌یابد و معماری به جای انسان‌سازی و سهولت برای رسیدن به غایت چیستی او، به ساختمان های بلند، شیک وحرفه‌ای بدل می‌شود. نتیجتا این یک‌جانشینی فلسفی است که منجر به پرداختن بیش از حد به جزئیات عمران شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *